امیرعباس گل پسرم متولد3 تیر1380 و کوثرامیرعباس گل پسرم متولد3 تیر1380 و کوثر، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

زیباترین گل پسر و گل بسر دنیا

کوثر جان نماز می خواند

بچه هارا از كوچكي بايد به نماز تمرين داد، دستور به ما رسيده كه به بچه از هفت سالگي نماز تمريني ياد بدهيد. البته بچه هفت ساله نمي تواند نماز صحيح بخواند ولي صورت نماز را مي تواند بخواند ، از هفت سالگي مي تواند به نماز عادت كند، چه پسر و چه دختر . يعني همان اولي كه بچه به دبستان مي رود ، بايد نماز را در دبستان به او ياد بدهند در خانواده هم بايد به او ياد بدهند ولي اين را توجه داشته باشند كه ياد دادن و وادار كردن با زور نتيجه اي ندارد، كوشش كنيد كه بچه تان از اول به نماز خواندن رغبت داشته باشد و به اين كار تشويق بشود. بهر شكلي كه مي توانيد موجبات تشويق بچه تان را فراهم بكنيد كه با ذوق و شوق نماز بخواند ، زياد به او بارك الله بگوييد ، جايزه...
15 آبان 1391

بازی در پارکینگ

  پیامبر اکرم ص با کودکان بسیار مهربان بود، کودکان را در بغل می گرفت و به آنان احترام می گذاشت هرگاه در راه با کودکان روبرو میشد به احترام آنها می ایستاد، آنها را در اغوش می گرفت و بر پشت و شانه خود سوار می کرد و به اصحاب توصیه می کرد که چنین کنند. کودکان چنان خوشحال می شدند که هیچگاه خاطره ان را فراموش نمی کردند گاه مادری کودک خود را به رسول الله ص می داد تا برای او دعا کند و اتفاق می افتاد که کودک لباس رسول خدا ص را خیس می کرد و مادر شرمنده و ناراحت می شد. در این هنگام رسول خدا ص می فرمود (خیس شدن جامه من اهمیتی ندارد تطهیر می کنم بازها رسول خدا ص سفارش کرده و می فرمود: کودکان خود را دوست بدارید ...
10 آبان 1391

امیرعباس به کلاس اول می رود

امیرعباس رو با خوشحالی بردیم مدرسه من و بابا ... پسرم یه خوره استرس داشت اما با مهربانی خانم معلمش رفع شد ناگفته نماند که 1 ماه بعد که پسرم را بردن اردو کیف مدرسشو آب برد و ما یه کیف دیگه براش خریدیم . موفق باشی گلم استاد... دکتر....بابا دانشمند هسته ای...  از حالا معلومه یه آقای موفق می شی ان شاالله ...
9 آبان 1391

سینما

جمعه 28 مهر 91 ساعت 5.30 همه با عمو بهرام و زن عمو زینب رفتیم سینما و فیلم کلاه قرمزی و بچه ننه را تماشا کردیم خیلی خوش گذشت حسابی بچه ها خندیدند جای شما سبز ا این هم چند تا عکس از ناز گلام بعد از دیدن فیلم و آمدن به خانه این خواهر و برادر حسابی همدیگه رو دوست دارن جوری که امروز امیر عباس رفته بود پیش زن عمو چند تا سوال ریاضی داشت  در نبود داداشی کوثر حسابی گریه می کرد و می گفت داداشمو می خوام حالا حسابی داره جبران می کنه   ...
9 آبان 1391

اولین سفر کوثر با داداشش سال 87

  اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي  و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ.     بابا جان و کوثر خانم با داداش گلش زیارتتون قبول عزیزان من   وقتی رفتم داخل حرم باصفای امام رضا ع از امام خواستم حافظ بچه هام باشه و نذر کردم کوثر صحیح و سالم بزرگ شه تا سال دیگه دوباره بیایم پابوسشون     ...
8 آبان 1391