اسباب کشی
15 مرداد اسباب کشی داشتیم و چون در ماه مبارک رمضان بود خیلی سخت گذشت و امدیم بلوار جمهوری خانه های سازمانی تا ان شاالله خونمون اماده بشه و به لطف خدا بریم انجا با هزار دردسر اسباب گشیدیم والحمدالله دیگه جا گرفتیم هر چند که مصادف بود با ایام امتحانات دانشگاه من و بابایی ولی شکر خدا به خیر گذشت تو این خونه به دلیل سه خوابه بودن هم امیر عباس اتاق جدا داره و هم کوثر جان و بد نیست و تمام شهر زیر پامونه و همه جای شهر از پنجره معلومه شبها خیلی قشنگه شاهچراغ ، آستانه ، علی بن حمزه و هر چیکه فکر کنی ،وارد آشپزخانه که میشم گمبدهای قشنگشون آرومم میکنه و خدا را شکر میکنم از این توفیق اجباری و دعا میکنم خدا بهمون خونه بزرگ و زیبا و پر از خیر نصیبمون بکنه ان شاالله و بچه هاهم چون محوطه شهر بازی داره خوشحالند ولی تنها مشکلی که اولش هممون را ناراحت کرده بود سوسکها بودن که با سمپاشی فعلا همشون نابود شدن و خبری ازشون نیست و کوثر تا سوسک میدید میگفت بریم همون خونه شیراز خودمون فکر میکنه انجا شیرازولی اینجا جای دیگست ولی الحمدالله فعلا" راحت شدیم وخونه قبلیمون هم خیلی دوست داشتیم چون هم زیبا و هم با صفا بود اخه باباجون داود با سلیقه خودمون همشو ساخته بود ولی حالا دیگه حسرت خوردن فایده ای نداره وفقط دعا می کنم خدا بهتر از خونه قبلی را نصیبمون بکنه ان شاالله