کوثر و نرفتن به مهد
از روزی که امیر عباس جان تعطیل شد کوثر خانم هم دیگه مهد نرفت و پسرم ازش مراقبت می کنه تا دخترم هم کمی استراحت کنه و از این همه مهد رفتن نجات پیدا کنه قربونش برم پسرم خیلی زحمت میکشه و بابا داوود هم به خاطر محبتش یه تبلت براش خرید و جوری به کوثر خوش میگزره که حاضر نیست دیگه مهد بره البته ناگفته نمونه که کوثر بعضی روزها خیلی داداشش را اذیت میکنه و امسال چون دخترم میتونه خودش کارهاشو انجام بده و دستشویی بره خیالم راحته ان شاالله خدا عزیزامو برامون حفظ کنه
خدای مهربون شکر می کنم که چنین پسر مهربان و با شعوری بهم داده که این قدر دلسوز خواهرشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی